عمارت یعقوبیان، روایتِ شکوه از دست رفته

«عمارت یعقوبیان» فیلمی بحث برانگیز و جنجالی از سینمای مصر است. این فیلم که اقتباسی است از رمانی به همین نام، زندگی ساکنان یک از ساختمان‌های قدیمی قاهره را روایت می‌کند. اگر چه به ظاهر هر یک از این ساکنان با مشکلات خاص خودش دست و پنجه نرم می‌کند، اما به واقع تار و پود زندگی‌شان با هم آمیخته است. به گمان من آنچه در این فیلم روایت می‌شود -جدا از تمام بحث‌ها و حواشی آن- روایتی است از نابسامانی‌هایی که گریبان مصر امروز را گرفته است: فقر، فساد، تروریسم، هم‌جنس‌گرایی، تجاوز، فحشا و ... .
عمارت یعقوبیان بنایی است که گذشت زمان اگر چه زخمهایی بر پیکر آن وارد ساخته است، اما همچنان پایدار و استوار ایستاده است. عمارت یعقوبیان آیینه تمام نمایی است از تاریخ مصر. تاریخی که اگر چه گذشته پر شکوهی داشته است اما اینک آینده‌ای مبهم در انتظار آن است. این نوشتار نگاهی دارد به این فیلم.

زمین و شرف، نگاهی به فیلم «زمین» ساخته یوسف شاهین

فیلم زمین (به عربی الارض) یکی از شاهکارهای سینمایی مصر و جهان عرب است. این فیلم به گواه خیلی از نظرسنجی‌ها یکی از بهترین‌های سینمای مصر است. داستان این فیلم روایتی است از درگیری رعایای یک روستا در مصر با یکی از ملاکین بزرگ آن ناحیه که قصد کشیدن جاده‌ای را دارد. این جاده قرار است از میان زمین‌های زراعی این روستا بگذرد.
این فیلم نشان می‌دهد که چگونه ظلم و ستم آشکار لزوما به اتحاد و همبستگی نمی‌انجامد، زمانیکه منافع شخصی بر منافع جمعی اولویت پیدا می‌کند.

آیا دوزاری شما هم می‌افتد؟

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که شنیده و یا گفته‌اید «دوزاریم افتاد» یا اینکه «دوزاریش کجه». اما براستی افتادن دوزاری به چه معنی است؟ دوزاری کج از کجا آمده است؟ ریشه آنها در کجاست؟

«دوزاری افتاد» ترجمه خیلی بامزه و جالبی است از این عبارت انگلیسی: «The penny drops». مترجمِ شیر پاک خورده‌ای برای ترجمه پِنی از دوزاری استفاده کرده است.

اما خوب خودِ «The penny drops» یعنی چی؟ اصلا آیا این عبارت هم همان معنی را در زبان فارسی دارد؟ با من باشید در این نوشته تا در این خصوص بیشتر بدانیم.

ماشالله به ایران

تیم فوتسال بانوان ایران قهرمان اولین دور مسابقات قهرمانی فوتسال زنان آسیا شد. این دور از مسابقات در شهر نیالی مالزی برگزار می‌شد.
در مسابقه نهایی ایران در برابر ژاپن با نتیجه یک بر صفر پیروز شد و عنوان اولین قهرمان این دور از مسابقات را دریافت کرد.
بازی در جوی کاملا ایرانی برگزار شد و حمایت شدید ایرانی‌ها فضای سالن را کاملا به نفع ایران کرده بود.
بدون هیچ گونه شرحی حدود بیست دقیقه از بازی را در لینکهای زیر تماشا کنید.

چه می‌شود اگر در فضا پریود شوید؟

یکی از طاقت‌فرساترین کارها در عالم خاکی ما نه به فضا رفتن و پوشیدن لباس عجیب فضایی که همین عادت ماهیانگی است! آیا تا بحال به این موضوع اندیشیده‌اید که زنان فضانورد به هنگام قاعدگی چه می‌کنند. آیا به واقع دچار شدن به عادت ماهیانه یا قاعدگی در فضا موضوع مهمی است؟ با من باشید تا به این موضوع بیشتر بپردازیم.

جوکوویچ برد!

جوکوویچ نبرد نهایی را از فدرر برد. به هیچ وجه نمی‌توانم توضیح دهم که چگونه فدرر بازی را واگذار کرد. شاید خسته شد. بهترین و ساده‌ترین توضیح!
فدرر در سرویس عالی بود، در برگشت سرویس عالی بود. در ضربه والی عالی بود. در ضربات جلو دست و پشت دست عالی بود. ۱۱ بار سرویس بی‌پاسخ (اِیس) فدرر در مقابل تنها ۳ سرویس بی‌پاسخ جوکوویچ. تکنیک جدید فدرر تحسین همه را برانگیخت؛ بعد از سرویس دوم تا میانه‌های زمین و حتی تا خط سرویس هم جلو می‌آمد. خودش می‌گوید: «این حرکت را در عمل بیشتر به عنوان یک شوخی انجام می‌دادم، و دوباره و دوباره و دوباره امتحانش کردم، حالا به نظر می‌سد برای من خیلی سخت نیست که انجامش بدهم.» فقط در یک بازی رایانه‌ای بتوان شبیه آن را یافت! فدرر عالی است. عالی تر از عالی. بزرگترین ورزشکار تنیس همه تاریخ. خود جوکوویچ هم در مصاحبه پایانی‌اش این را گفت.

اما بازی در نهایت یک برنده بیشتر ندارد. جوکوویچ بازی ساده‌ای را نبرد. جو ورزشگاه «آرتور اَش» خیلی عجیب بود. تقریبا تمام ورزشگاه با فدرر بود. جوکوویچ به دفعات هو شد. بارها داور از تماشاچیان خواست که هنگام سرویس زدن جوکوویچ ساکت باشند. جوکوویچ بارها سرویس خودش را خراب کرد و بارها هو شد. در مقابل همان اندازه فدرر تشویق می‌شد. آخرین امتیاز را نزدیک بود از دست بدهد. چه بسا همه چیز با آن امتیاز عوض می‌شد. اما نه! جوکوویچ فعلا نفر اول است. با اینکه حتی دستش در ابتدای بازی زخمی شد و خراش برداشت روحیه‌اش را نباخت. آنچنان از برد خودش خوشحال بود که سر از پا نمی‌شناخت؛ به سکو تماشاچیان پرید و همسر و مربیانش را در آغوش کشید.

فدرر هنوز توان بازی دارد. «سال دیگر همین جا شما را دوباره می‌بینم» این صحبت آخر او بود. شاید سال دیگر اوضاع عوض شود.

بازی جذاب‌تر هم می‌شود!

راجر فدرر - استانیسلاس واورینکا
اصولا در تنیس خیلی کم پیش می‌آید که آدم به قول فرنگی‌ها سورپرایز شود. همیشه در نهایت یکی از غولها پای فینال است. هرچند بعضی وقت‌ها شاخ غول‌ها هم می‌شکند. مثل رولاند گروس امسال که واورینکا، جوکوویچ را شکست داد. بازی تماشایی که به گفته یکی از منتقدان آدم باورش نمی‌شد تنیس واقعی بود و بیشتر به بازی رایانه‌ای شبیه بود. کم خطا، پرتحرک، سرویسهای عالی جوکوویچ و پاسخ‌های فوق العاده واورینکا.
حالا نیمه نهایی تنیس مردان آمریکا جذاب شده است. به نظر می‌رسد نواک جوکوویچ صرب بی دردسر بازهم پای فینال باشد. این سمت داستان جذاب‌تر است. راجر فدرر ۳۴ ساله سوییسی و هموطنش استانیسلاس واورینکا 30 ساله رقابت سختی برای رسیدن به فینال دارند. هر کدام آنها بالا بیایند بازی باز هم جذاب‌تر هم می‌شود.

اگر پیگیر بوده باشید امسال واورینکا، جوکوویچ را در فینال رولاند گروس شکست سختی داد. شکستی که رویای کسب قهرمانی در هر چهار گراند اسلم (آزاد استرالیا، رولاند گروس فرانسه، ویمبلدون انگلیس و آزاد آمریکا) را برای این ابرستاره زمین تنیس نقش بر آب کرد.

اگرچه در ویمبلدون امسال فدرر فینال را به جوکوویچ واگذار کرد، اما فدرر آنرا را به حساب بد شانسی خودش گذاشت. نبرد جوکوویچ و فدرر به یکی از رویدادهای تماشایی تنیس تبدیل شده است. اگر شایعات را هم کنار هم بگذارید که فدرر و جوکوویچ از همدیگر هم خوششان نمی‌آید (اینجا و اینجا) بازی این دو تماشایی‌تر هم خواهد شد. خیلی‌ها سبک بازی فدرر و هوش بالای او را بیشتر می‌پسندند، اما جوکوویچ برای من جذابیت بیشتری دارد. چه از بابت سرویس‌های قدرتمندی که مهارش کار هرکسی نیست و چه بابت پشت دستهای منحصر بفردش.

حالا با این حساب اگر واورینکا بالا بیاید چه وقتی بهتر از الان برای نواک جوکوویچ و انتقام رولاند گروس فرانسه. و اگر فدرر فینالیست شود چه وقتی بهتر از الان برای فدرر و گرفتن انتقام ویمبلدون انگلیس .

اگر چه به شخصه تنیس زنان را پیگیری نمی‌کنم اما بخت اول با سرنا ویلیامز آمریکایی است. اگر سرنا بتواند کاپ قهرمانی را به بالای سر ببرد، کاری کرده است کارستان: قهرمانی در هر چهار گرند اسلم سال ۲۰۱۵.


بازی جذاب‌تر هم می‌شود!

اسلاوی ژیژک - «تصحیح سیاسی» یکی از نمودهای خطرناک تمامیت خواهی و توتالیتاریسم است.

«تصحیح سیاسی» یا به قول فرنگی‌ها "Political Correctness" مفهوم جدیدی در علوم سیاسی است. در اواسط قرن بیستم این اصطلاح از طرف برخی متفکرین علوم سیاسی مطرح شد؛ اندیشه و گفتار سیاسی می‌تواند به صورت سیاسی به گونه‌ای اصلاح شود که کمتر گزنده و رنج آور باشد.
«تصحیح سیاسی» در گفتارهای روزانه و عامیانه نیز رواج پیدا کرده است؛ واژگان می‌توانند به گونه‌ای از لحاظ سیاسی تصحیح شوند که بار نژادپرستانه کمتری داشته باشند و یا کمتر گزنده باشند. به طور مثال استفاده از آمریکایی آفریقایی تبار به جای سیاه(پوست).

«تصحیح سیاسی» در چند دهه اخیر کاربرد فراوانی پیدا کرده است. نطق قریب به اتفاق سیاستمداران (عمدتاً از جناح راست و محافظه کار) پر است از گفتارهای تصحیح شده سیاسی. تصحیح سیاسی از دید برخی متفکرین آثار و نتایج زیانباری در پی داشته و دارد. به عنوان مثال استفاده روز افزون از واژه «تروریست مسلمان» یا «تروریزم اسلامی» به نحو هوشمندانه‌ای تروریسم را پدیده‌ای اسلامی معرفی می‌کند. آیا تروریزم بودایی و یا مسیحی در جهان امروز مصداق دارند؟! تصحیح سیاسی در نهایت به این گفتارِ مجعول تقلیل پیدا خواهد کرد که اگر چه همه مسلمانان تروریست نیستند، اما همه تروریستها مسلمانند! اگر فردی غیرِ مسلمان اقدام به وحشت آفرینی و ترور نماید، در بدبینانه‌ترین حالت روان پریش است. این تفکر به جای برخورد با ریشه‌های به وجود آورنده وحشت و ترور، گزاره‌های سیاسی را وارد مناسبات فرهنگی می‌کند.

مثال دیگری که تازه از تنور درآمده است. نطق نتانیاهو بلافاصله بعد از توافق هسته‌ای نکته‌ای درخور توجه داشت. نتانیاهو در نطق خودش بارها «جمهوری اسلامی ایران» را «دولت اسلامی ایران(Islamic State of Iran)» خطاب کرد. مقایسه ایران با «دولت اسلامی» یا همان «داعش» خیلی آسانتر می‌تواند بر مخاطب آمریکایی تاثیر بگذارد.

برای بررسی بیشتر این پدیده سیاسی تصمیم گرفتم تا یکی از ویدیو کلیپ‌های «اسلاوی ژیژک» را ترجمه کنم. ترجمه بسیار دشواری بود چرا که ژیژک زبان خاص خود را دارد. اما نتیجه کار به نظرم قابل قبول درآمد. سعی کردم بیشتر مفهوم گفتار او را بر روی کاغذ بیاورم تا ترجمه لفظی و کلمه به کلمه.
ژیژک در این ویدیو خیلی هوشمندانه مفهوم «تصحیح سیاسی» را بررسی می‌کند. او «تصحیح سیاسی» را شکلی از اشکال توتالیتاریسم می‌داند. متن ترجمه شده این ویدیو کلیپ در ادامه می‌آید. خود ویدیو نیز در سایت یوتیوب و آپارات به همراه زیر نویس فارسی در دسترس است.

«فارغ‌التحصیل» زِپرتی

اگر آش را خیلی شور نکنیم که تنها ‍۱۰ ثانیه از این فیلم یک ساعت و چهل و پنج دقیقه‌ای ارزش دیدن دارد، به گمان من «فارغ‌التحصیل» فیلمی است که با قبول زحمت می‌توان تا انتهای آن را تماشا کرد. اگر دو سه برداشت خوب ابتدایی فیلم را کنار بگذاریم، در ادامه با درامی عاشقانه به شدت آبکی روبرو هستیم که در آن دو فارغ‌التحصیل زپرتی، در توالی رویدادهایی کاملا بی ربط و پرت و پلا، با هم ازدواج می‌کنند.

داستان این فیلم پیش از آنکه به عشق بپردازد، رابطه خارج از عرف زنی مسن و مردی جوان را روایت می‌کند. جالب اینکه اختلاف سنی «داستین هافمن» و «آن بنکرافت» در دنیای واقعی تنها ۶ سال است. نشان دادن رابطه نامشروع یک زن مسن با یک مرد جوان به خودی خود جذاب نیست مگر با گریم! این فیلم رتبه بالایش را باید مدیون پر و پاچه خانم رابینسون باشد تا چیزهای دیگر!

درباره این فیلم چند موردی که به ذهن من رسیده است را با هم در این نوشتار مرور می‌کنیم.