ارزشها و دموکراسی
- ارزشها را نمیتوان با دموکراسی اثبات کرد. مثلا نمیتوانیم دروغ را با رای اکثریت به عنوان عملی شایسته بپذیریم و صداقت را لاجرم نابود کنیم.
- دموکراسی هم خود ارزش است. این ارزش را هم نمیتوانیم به رای بگذاریم. چه بسا نسلی به هیولاها اجازه داد تا بر آنان حکومت کنند، اما نسل بعد این حق را دارد که بپرسد چرا و بگوید نه.
- جاهایی هست که دیگر نمیشود خودمان را فریب بدهیم. بگوییم فلانی مثبت فکر کن. آنقدر سیاه و سفید نباش، خاکستری هم ببین. نه نمیشود. دیگر نمیتوان نظام ج.ا.ا و احمدی نژاد که نماینده روسپید آن است، در شرایط زمان و مکان تحلیل کرد و تبرئهشان نمود.
- گلوله، گلوله است. آنجا که سینه تو را نشانه میگیرد درنگ نمیکند و از خود نمیپرسد که آیا تو بیگناهی؟
- جنگ امروز ما ایستادن بر سر ارزشهاست. ارزشهایی که صد سال است بر سر آن میجنگیم. امروز هر کس لاجرم در دو جبهه بیش نیست، یا با سیاهی است یا با سپیدی. جبهه سوم شاید فریبی بیش نباشد.
دوست دارم نظر شما را در مورد مطلب بالا بدانم. حتی اگر نظر کوتاهی هم بگذارید خوشحال میشوم. سپاسگزارم.
۱۰ نظر:
- برای نوشتن نظر خود تنها از حروف و نویسههای استاندارد فارسی استفاده نمایید.
- فارسی زبان مادری ماست. بر ماست که فارسی را پاس داشته و درست بنویسیم.
- در صورتیکه امکان فارسی نویسی در سیستم عامل خود را ندارید میتوانید از ویرایشگر بهداد بهره بگیرید.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
سلام مصطفي عزيز
پاسخحذفباهات موافقم.. براي همينه كه از نظر من ملت ايران از اون روز كذايي دو پاره شدند. نمي تونن بي نظر باشن، يا اين طرفن يا اون طرف. سفيد و سياه رو من تعيين نمي كنم كه هركسي فكر مي كنه سمتي كه هست روشنه و سمت ديگه سياهي. اما اينجا محل افتراق ملتمونه. يعني بعد از اون كه آسفالت ها قرمز شد ديگه بايد يا سبز باشي و يا دشمن سبز!!!
جنگ بر سر سیاه و سفید و بر سر ارزشهاست. ولی شاید نتوان گفت که همه یا سیاهند یا سفید. شاید کسانی هستند که سفید میخواهند ولی کمی هم سیاهند و سیاه کاری میکنند یا بالعکس.
پاسخحذفمثلا شاید شخصی چون هاشمی، اکنون چنان سفید نیست ولی مشخصا سیاه نیز نیست.
نوشته بودی "ارزشهایی که صد سال است بر سر آن می جنگیم" کدوم ارزشها؟؟؟مشکل همینجاست مصطفی جان.چیزی به نام ارزش دیگه تو جامعه ما وجود نداره.خودمونم نمی دونیم به چی معتقدیم و چی ارزشه و کدوم ضد ارزش...یک سری عادتها رنگ تقدس می گیرن و میشن ارزش!!! "هر ملتی سزاوار همان حکومتی است که بر آن می رود" بهتره خودمونو گول نزنیم
پاسخحذفسلام مصطفي جان
پاسخحذفدر اين جنگ نا برابر نباي زياد به خاكستري ها دل خوش كرد ولي آنها نيز غنيمتند سياهي و سپيدي همان انديشه خودي و غير خودي را در پي دارد تاريخ را تكرار نكنيم
سلام.
پاسخحذفدوستان عزیز.
متاسفانه من اسامی همه شما را نمیدانم ولی از نظر شما متشکرم.
1- قصد من این نبود که جامعه را به دو بخش تقسیم کنم. خودی و غیر خودی تعریف کنم. این اساس دیکتاتوری است و من به دموکراسی معتقدم و امروز هم که گرفتار دیکتاتوری هستیم معتقدم دموکراسی راه نجات ماست.
هدف من این بود که بگویم اینجا دیگر صحبت از یک انتخاب است. در جنگ داخلی اسپانیا فالانژها یک طرف بودند و دیگران طرف دیگر. سوسیالیستها، میهن پرستان و... .
2- هیچ کس سیاه سیاه نیست و هیچ کسی هم سپید سپید. هاشمی مثال خوب این ماجراست. او باید در این نبرد انتخاب خود را میکرد. من گفتم این نبرد سر ارزشهاست. ارزشها دیگر در یک طیف قرار نمیگیرند. شما اینجا باید بپذیرید که یا بیتفاوت از کنار ماجرا میگذرید یا این که جبهه خود را انتخاب میکنید. باب دیلن میگوید: "آنانیکه جنایتی را میبینند و سر خود را بر میگردانند، بزرگترین جنایتکاران هستند."
3- تکیه کلام من روی ارزش بود. هیچ انسان آزاد منشی شکنجه را تایید نمیکند. هیچ انسان آزادهای نمیتواند وجود دستگاه مخوف امنیتی را که جان انسانهای بیگناه را میستاند بپذیرد. حقوق بشر هدیه حکومت به ما نیست که سپاسگذار آن باشیم. حقوق بشر حق مسلم ماست. نمیتوانیم کسانی را که حقوق اصلی ما را از ما میگیرند دوست خود و دوست بشریت بدانیم.
4-پوپر معتقد بود تساهل و تسامح تنها یک استثنا دارد و آن هم دشمن تساهل و تسامح است. (مشابه چنین ایدهای را هم جان لاک دارد) شما نمیتوانید با مصباح یزدی تساهل و تسامح داشته باشید. چون اساسا او دشمن تساهل است.
5- من روی نظرم پافشاری نمیکنم. میخواهم اگر اشتباه میکنم اشتباهم را بفهمم و آن را اصلاح کنم. هدف من اینست. نمیخواهم حکمی را بدهم که فردا پشیمان باشم. به نظرات شما نیازمندم.
با تشکر از همه شما
مصطفی درود بر تو
پاسخحذفممنون مطلب رو خواندم
پاسخحذفبه نظرم بايد مفهوم آلن باديو را از دمكراسي جدي گرفت
دمكراسي شكلي از اداه ي كشور به دست دولت نيست
نوعي نگاه مردمي به جامعه است
با سلام وسپاس
پاسخحذف1. در مورد سياه و سفيد به نظر من بهتره به يه طيفي از مهره ها تشبيه كنيم مثلا هاشمي نسبت به لاريجاني سفيد است و نسبت به گنجي سياه يا لاريجاني نسبت به احمدي نژاد سفيد است و... طيفي كه در يك سويش جنبش سبز ايستاده و سوي ديگرش ... . ضمن اينكه با سياه و سفيد كردن عموميت و اكثريت مطبوعي كه جنبش سبز دارد خدشه دار مي شود.
2. البته من هيچ گاه باور نمي كنم كه احمدي نژاد 24 ميليون راي آورده باشد اگر چنين باشد مي بايست نتيجه را پذيرفت و آنگاه يا به خلوت خويش پناه برد يا به دنبال انديشه اي براي رشد سطح تفكر عوام بود كه بسيار دشوار مي نمايد
هر كس آزادي را از مردم كشورم بگيرد منفور است خواه سياه خواه خاكستري يا حتي سفيد
پاسخحذفرنگ ها در سياست پر دوام نيستند چه سفيدها كه يك شبه سياه شدند و چه سياه ها كه تغيير ماهيت دادند
پاينده باد ايران
هر كس آزادي را از مردم كشورم بگيرد منفور است خواه سياه خواه خاكستري يا حتي سفيد
پاسخحذفرنگ ها در سياست پر دوام نيستند چه سفيدها كه يك شبه سياه شدند و چه سياه ها كه تغيير ماهيت دادند
پاينده باد ايران