ما و موش‌ها

سوار تاکسی می‌شوی که تابلویی نگاهت را به خودش جلب می‌کند. "منطقه‌ی طعمه گذاری شده برای موش‌‌ها”.

هیچ می‌دانستید که یکی از بزرگترین معضلات شهر تهران همین موش است. به اندازه جمعیت ساکت این شهر نه بلکه دست کم سه برابر آن موش وجود دارد! یعنی برای هر نفر ما سه موش. این موشها حتی به اندازه گربه‌ها هم خوش شانس نیستند. شهرداری تصمیم گرفته است گربه‌های پایتخت را عقیم کند تا اینکه آنها را مثلا درون کوره گربه سوزی بیندازد یا با سم دستشان را از این دنیا فانی کوتاه کند. آه، تازه یادم آمد روبروی شرکت ما دو سه روز است که لاشه یک گربه سیاه افتاده است. نمی‌دانم این گربه از بس عقیم شد مرد یا مرض دیگری داشت. خوشبختانه تا حالا آنفولانزای گربه‌ای کشف نشده است. پس نیازی هم به برداشتن لاشه‌ی گربه‌ها از خیابان نیست. این چند روز که بارانکی باریده این لاشه به وضع اسفناکی در حال منهدم شدن است. طبیعت به مرور لاشه را منهدم می‌کند.
اما موش را که نمی‌شود عقیم کرد. یکی دوتا هم که نیستند. صحبت از میلیون است. هر چند دیگر یک میلیون تومان یعنی کم اما یک میلیون عدد خیلی بزرگی است. در ضمن نباید فراموش کرد که این موجود به نحوه عجیبی پر زاد و ولد است. هر بار که نر و ماده ای به هم برخورد می‌کنند لشگری از موشها به دنیا می‌آورند. امری که آدم را بیشتر به یاد حاملگی‌های ناخواسته می‌اندازد. بیچاره این موشها که نمی‌دانند کاندوم چیست و وازکتومی چطور انجام می‌شود. این بیچاره‌ها که مثل دانشجویان ما دو واحد تنظیم خانواده پاس نکرده‌اند. اگر چه بنظر می‌رسد مسافران خوبی هستند و دست سانفرانسیسکو رفتنشان خوب است!
بیچاره این موشهای پدر و مادر که بدلیل جهل خدادادی‌شان باید انتظار آینده نافرجام فرزندانشان را بکشند. آینده‌ای که ممکن است با طعه‌های شهرداری گره بخورد یا با این تله‌هایی که گردن موش بیچاره را خرد می‌کند. همین چند وقت پیش بود که موشی فضولی را با همین روش دستگیر کردیم. می‌توانید تصور کنید موش چه دست و پایی می‌زد تا جان سپرد. خاکش کردم!
مرگ یک عدد از این موشها کمتر دل کسی را بدرد می‌آورد. چرا که این موجود به مقدار زیادی چندش آوری است. تا حالا چشمتان به موشهای خیابان کارگر افتاده است. اگر خوش شانس باشید شاید بتوانید در آن واحد چندین عدد موش را رویت کنید. نمی‌دانم این موشها چرا اینطور عظیم الجثه‌اند. احتمالا زباله‌های دولتی و اداری چرب و چیل‌ترند، شاید درون آنها نفت هم بشود یافت. آخر این مناطق پراند از ادارات و وزارتخانه‌های دولتی.
راستی چرا شهرداران پایتخت به جای خدمت به خلق و جلب رضایت باری تعالی، برنامه‌ای برای مبارزه با موش ندارند.

۲ نظر:

  1. ولی من از اونا بدم نمی آد.. به نظرم هر حیوانی حق حیات داره، اگه خودمون اینقدر زباله درست نمی کردیم الان وضعیتمون این نبود. حالا هم راه حل های منطقی تری باید جایگزین قتل عام موش ها بشه...

    پاسخحذف
  2. سلام آقا مصطفی!
    پست جالبی بود، اما یک نکته و یک سؤال.
    نکته: تنظیم، 1 واحد است. اما به اندازه چندین واحد جذاب است.
    سؤال: چه‌طوری این گربه‌ها عقیم می‌شوند؟ با انرژی هسته‌ای؟
    پ.ن: یک فکری به حال اون گربه مرده می‌کردید، آخر چه کاری است مرده روی زمین بماند؟!

    پاسخحذف

- برای نوشتن نظر خود تنها از حروف و نویسه‌های استاندارد فارسی استفاده نمایید.
- فارسی زبان مادری ماست. بر ماست که فارسی را پاس داشته و درست بنویسیم.
- در صورتیکه امکان فارسی نویسی در سیستم عامل خود را ندارید می‌توانید از ویرایشگر بهداد بهره بگیرید.