ساده مثل غذاهاشان
تعطیلات نوروز امسال فرصت مناسبی شد برای سفر به ارمنستان. حضور در یک کشور غیر مسلمان و همسایه ایران.
خوب خیلی چیزها هست که سفر به آدم یاد میدهد. برای ما ایرانیها که آزادی اجتماعی اندکی در مقایسه با اکثر کشورهای همسایه داریم، احساس حسرت بیشتری هم بطبع آن خواهیم داشت. نه اینکه پیشرفت فقط در ساختن پل و تونل و سانتریفیوژ باشد. من معتقدم جنبه اصلی توسعه به انسان بر میگردد: بهتر زندگی کردن.
نوشتن و گفتن در مورد خاطرات سفر خیلی راحت است. اما نوشتن در مورد حس غریب ایرانی بودن در دنیای امروزی براستی خیلی سخت و شاید غم انگیز باشد.
ما واقعا خیلی پیچیدهایم! کوچکترین مسایل براحتی بغرنج میشوند. استعداد خاصی برای از کاه کوه ساختن داریم. قبیلهوار زندگی میکنیم.
فیلسوفی میگوید برای شناخت یک فرهنگ باید غذاها و خورشتهای آن را شناخت. غذا معیار خوبی برای مقایسه فرهنگهاست. غذاهای ما، مثل خود ما پیچیدهاند. نگاه کنید با چه زجر و مشقتی قورمه سبزی، قیمه و آبگوشت و ... درست میکنیم. اما آنها چقدر ساده: لوبیای پخته، نان تست و گوشت، نهایت پیچیدگی در طبع یک غذا میشود: پیتزا!
آری، آنها سادهاند مثل غذاهایشان و ما گیر کردیم در پیتزای قورمه سبزی!
۱ نظر:
- برای نوشتن نظر خود تنها از حروف و نویسههای استاندارد فارسی استفاده نمایید.
- فارسی زبان مادری ماست. بر ماست که فارسی را پاس داشته و درست بنویسیم.
- در صورتیکه امکان فارسی نویسی در سیستم عامل خود را ندارید میتوانید از ویرایشگر بهداد بهره بگیرید.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
رفیق اصل مطلب رو نوشتی !دقیقا ما همه چیزمون پیچیدست که من اعتقاد دارم نصف بیشتر این پیچیدگی نه بخاطر خاص بودن ما بلکه بخاطر دورویی ها و تملق ها و دروغ هایی که هر نسل پشت نسل هم بهش اضافه میشه .
پاسخحذفتو این مملکت قانون وضع میشه نه برای حفظ امنیت که خیلی جاها برای اینکه ازش پول در میاد ، آقای فلان به مامور فلان پول میده و قانون رو دور میزنه خوبه دیگه سود دو طرفه .
چون خود قانون گذار هم به قانون عصر حجریش اعتقاد نداره و نون دونیشه .