آخرین داستان هدایت

دبیر ادبیاتی داشتیم -یادش بخیر- که می گفت: خودکشی صادق هدایت آخرین داستان او بود. او با مرگش داستان دیگری نیز نوشت. به همین خاطر عنوان این یادداشت را گذاشتم: "آخرین داستان هدایت":

خودکشی با گاز در روز نوزدهم فروردین ماه 1330 در آپارتمان شماره­ 37 خیابان شامپیونه در پاریس. روز 27 فروردین ماه جسد او را در گورستان پرلاشژ به خاک سپردند. خبر خودکشی صادق هدایت در پرتیراژترین نشریات فرانسه از جمله لوموند و فیگارو انعکاس یافت.

فرازمند: بارها از هدایت شنیدم که هیچ طریقی بهتر از خودکشی با گاز نیست. بهترین لذت­‌ها را دارد؛ انسان با یک رویا به آن دنیا می­رود.

صادق چوبک: یکی از دلایل خودکشی صادق این بود که دستگاه او را تحویل نمی­‌گرفت. او همیشه با دستگاه دشمن بود، با دولت­‌ها بد بود و با مذاهب بد بود. از حکومت­‌ها ناراضی بود و آزادی را و وطنش را به حد پرستش دوست می­‌داشت. هدایت می­‌خواست بدون اینکه سر پیش کسی فرود آورد و یا چاپلوسی و چاخان کند او را برای کاری که خوب بلد بود، محترم شمارند و به هنر او ارج گذارند. هدایت فرانسه را خوب می­‌دانست و در کار زبان پهلوی کوشش‌ها کرده بود. داستان سرای خوبی بود و از همه مهمتر آدم خوبی بود. به تمام معنا شریف بود. دستگاه روز به روز مرتبه­‌ی افراد غیر صالح را بالا می­‌برد و تو سر اشخاصی چون هدایت می­­­‌کوبید. مثلاً در جشن هزاره­‌ی فردوسی که در سال 1313 در تهران برپا شد از شرکت کنندگان ایرانی حتا نام­‌های سید محمد تدین و اورنگ و زین‌العابدین رهنما به چشم می­‌خورد ولی از هدایت دعوت نشده بود.

فرازمند: در آن زمان بعضی از نشریات ترور رزم آرا را عامل اصلی خودکشی او دانستند. البته هدایت قبل از خودکشی ازنظر روانی؛ روحی و ادبی به پایان رسیده بود.

فریدون هویدا: هدایت وقتی که به پاریس آمد تقریباً هر شب او را می­‌دیدم. به توصیه­‌ی شهید نورایی او را به هتلی در محله‌­ی Etoile که نزدیک خانه­‌ی شهید نورایی بود بردم. اسبابش را که زمین گذاشت، اولین کاری که کرد این قلمدان را در آورد و گفت: «این برای توست». من خوب یاد داشتم که این قلمدان را روی میز خودش دیده بودم و صحبت قلمدان را در تهران برایم کرده بود که در بمبئی هندوستان آن را پیدا کرده است و بسیار دوست دارد. نمی‌خواستم قبول کنم. گفت: «نه؛ بگیر چون من دیگر کار نویسندگی را کنار گذاشته­‌ام. دیگر نویسندگی نمی­­‌کنم. توی این مملکت هیچ چیزی فایده ندارد. کتاب­های مرا سانسور شده چاپ می­‌کنند، آن وقت حق و حقوقش را هم نمی­‌دهند. این دزدی است. اصلاً این­ها کتاب­‌های من نیست».

فرازمند: هدایت در سال­های آخر عمرش دچار حالت بیمار گونه­‌ای شده بود. خیال می­‌کرد همه بر علیه او توطئه کرده­‌اند. همه رهایش کرده‌اند؛ همه با او دشمنی دارند. در آن روزها به همه و از جمله به نزدیک‌ترین دوستانش ناسزا می­‌گفت. به مینوی و فرزاد فحش­‌هایی می‌داد که توی قوطی هیچ عطاری پیدا نمی­‌شد. می­‌گفت این­ها می­‌خواهند مرا خراب کنند.

فریدون هویدا: آخرین دیدار من با هدایت همان یک هفته قبل از خودکشی­‌اش بود. چندین ماه قبل از خودکشی (از همان لحظه‌ای که به پاریس آمد) گفت که دیگر نویسندگی نمی‌کنم؛ تمام شد و رفت. حتا فرنگی‌ها می­‌آمدند و از او مقاله می­‌خواستند جواب رد می­‌داد. آن اواخر دیگر از زمین و زمان بی­زار بود.

صادق چوبک: جمشید مفتاح کارمند وزارت خارجه دوست مشترک من و هدایت بود. او که در زمان مرگ هدایت کنسول ایران در پاریس بود برایم تعریف کرد: «گزارش مرگ شهید نورایی ساعت چهار بعد از ظهر روز نوزده فروردین و خبر خودکشی هدایت ساعت دوازده شب همان روز توسط پلیس به او رسید.» روز دیگر که جمشید با پلیس به خانه­‌ی هدایت می­‌رود، می­‌بیند که او خیلی پاکیزه مرده! چمدانش باز بود و دو ساعت و دو عینک و دو خودنویس و یکی دو جفت جوراب و چند پیراهن و زیرشلواری پاک در آن بوده و توی کیفش نزدیک به ده هزار ریال (فرانک و دلار) بود که همان را پول خرید گور در پرلاشژ داده­‌اند.

فریدون هویدا: این هم یکی از خصوصیات هدایت بود که هیچ نمی­‌خواست مزاحم دوستانش بشود. این پول را گذاشته بود که ببینند و بردارند و برای مخارج خاک‌سپاری مزاحم کسی نشوند.

صادق چوبک: هدایت با این پول می­‌توانسته چهار پنج ماه دیگر در پاریس زندگی کند و هرچه گشتند شناسنامه و گذرنامه­‌ی او را نیافتند. معلوم می­‌شود همانطور که هدایت همیشه می­‌گفت: «این سجلِ گُه آلود دست و پای مرا بسته و مرا اسیر این خاک ساخته» از روی کینه آن را از بین برده (بود). چنان که کنسولگری از روی کارت تحصیلی هدایت که مال 1926 بود شماره­‌ی شناسنامه و مشخصات او را برداشتند. از خودش هیچ نوشته و یادداشت و پیامی در میان چیزهایش نبود. فقط دو نسخه بوف کور و راز آفرینش. جمشید می‌گفت صادق در پاریس در روزنامه­‌ی لوموند آگهی داده بود که اتاقی دارای گاز لازم دارد. پس از آن که صادق خودش را کشت سه چهار نامه از روزنامه­‌ی لوموند رسیده بود از سوی دارندگان اتاق گازدار که او را به خانه­‌ی خود دعوت کرده بودند و می­‌گفت سه نامه­‌ی او را با اثاثیه صادق به دخترخاله­‌اش (مهین؛ همسر مظفر فیروز) داده است. معلوم می‌شود صادق پس از دادن آگهی؛ نخستین اتاق گازداری که یافته گرفته و خود را خلاص کرده بود. چنان که جمشید دیده و همین طور رحمت اله مقدم (برادر زن محمود هدایت به او نوشته و من رونوشت نامه­‌اش را داشتم) تمام درز پنجره­ه‌ای آشپزخانه را پنبه گذارده و رویش نوار چسبانده بود. گویا گاز را تو آشپزخانه ول کرده بود و هنگامی که آشپزخانه از گاز اشباع شده بود خوابیده کف آشپزخانه، کتش را درآورده، یقه پیراهنش را باز کرده و دراز زیر پتو خوابیده.

فرازمند: رفته بود پایین تپه­‌ی «مون مارتر» در کوچه­‌ی «شامپولیون» یک اتاق گرفته بود. به آن آقای ارمنی هم که اتاق را برایش پیدا کرده بود گفته بود فلان ساعت به سراغ من بیایید. بعد برق خانه را قطع کرده بود که اگر کسی زنگ زد یا کلید برق را روشن کرد خانه منفجر نشود. بعد هم (البته من ندیدم) دوستانی که دیده بودند و عکس گرفته بودند می‌گفتند کت و شلوار پوشیده بود، خیلی شیک و مرتب خوابیده بود کف آشپزخانه و گاز را باز کرده بود.

فریدون هویدا: روز دفن من رفتم؛ عده­‌ی زیادی آمده بودند. از سفارت هم خیلی­‌ها آمده بودند. درآن جا من به قدری عصبانی شدم که می­‌خواستم به زمین و زمان فحش بدهم. در آن جا یک مرتبه دکتر شاهکار و دکتر رعدی (هر دوی این‌ها را هدایت مسخره می­‌کرد و آدم نمی­‌شمرد) برای هدایت نطق کردند. کسانی که می­‌دانستم در تمام طول عمرشان حتی یک سطر هم از آثار هدایت را نخوانده­‌اند حرف­‌هایی زدند که واقعاً بی ربط بود.

صادق چوبک: جمشید گفت معلوم می­‌شود پانزده روز پیش از خودکشی آگهی اجاره­‌ی اتاق گازدار برای روزنامه­‌ها فرستاده و در تمام این پانزده روز شب­‌ها که گاهی با جمشید و فریدون هویدا و توران همسرش بوده صادق بگو به خند بوده و کوچک‌ترین نشانه­‌ی یاس و خودکشی در او دیده نشده. گفت جسد صادق خندان و پاکیزه روی تشکی سفید افتاده بود و آدم از دیدنش گمان می­‌برد صادق یکی از شوخی­‌های همیشگی خودش را قالب زده.

یادش گرامی


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

- برای نوشتن نظر خود تنها از حروف و نویسه‌های استاندارد فارسی استفاده نمایید.
- فارسی زبان مادری ماست. بر ماست که فارسی را پاس داشته و درست بنویسیم.
- در صورتیکه امکان فارسی نویسی در سیستم عامل خود را ندارید می‌توانید از ویرایشگر بهداد بهره بگیرید.